چهار روش تأثیرگذار بر روی عملکرد اجرایی
بیشتر افراد می دانند که کار اجرایی، یک مهارت است و تلاش میکنند آن را به خوبی انجام دهند، اما آنها ممکن است 1) اهمیت چندانی به پیشرفت شغلی خود ندهند یا این که 2) درک نکنند که بدون کار سخت و طولانی نیز میتوان به بهترین نحو کار اجرایی را پیش برد.
کارفرمایان، برای کارهای اجرایی، که ما آن را به صورت توانایی دستیابی به اهداف و مقاصد فردی تعریف میکنیم، یک حق بیمه در نظر میگیرند. این توانایی در قالب 4 مهارت دستهبندی شده است: الهامبخشی، ایجاد انگیزه، داشتن صداقت و درستکاری، و نهایتاً حل مشکل. اگر شما در شغل خود رو به پیشرفت باشید، ممکن است زمانی برسد که بتوانید به راحتی، کارها را به خوبی انجام دهید. این همان چیزی است که کارفرما دوست دارد ببیند.
بیشتر مدیرانی که ما میشناسیم احساس میکنند که قبلاً بیش از حد کار میکردند. افرادی که بیحال، کند، یا بیدقت (حداقل در آزمایش ما) هستند، به ندرت به پستهای مدیریتی بالاتر ارتقا مییابند. رهبرانی که ما اکنون میشناسیم به سختی و به مدت طولانی کار میکنند. در حالی که سختتر و طولانیتر کار کردن، گزینه پایدار و مناسب رشد و ترقی نیست. این مسئله، معمولاً در کوتاهمدت، منجر به بهبود نتایج میشود، اما در بلندمدت رهبران را نابود میکند. همچنین اگر این رهبران، به همان صورت، تیمهایشان را به سمت کار زیاد سوق دهند، بعد از مدتی اعضای تیم از کار انصراف میدهند.
اما دادههای ما- که از میان دههاهزار مقاله مروری درباره عملکرد 360 درجه جمعآوری شدهاند- به ما میگویند که روشهای پایدارتری برای بهبود عملکرد اجرایی وجود دارد. ما هزاران رهبر را که در زمینه کار اجرایی بسیار مؤثر عمل کرده بودند مورد ارزیابی قرار دادیم و رفتارهایی را که منجر به تقویت این مهارت در کارهای اجرایی میشوند بررسی کردیم. در نتیجه، مجموعهای از رفتارها را که میتوانند عملکرد اجرایی را بهبود دهند، کشف کردیم. چهار رفتاری که بسیار برجسته و بارز بود به شرح ذیل می باشد:
صریح و روشمند باش
بسیاری از افرادی که در زمینه اجرا پرانرژی هستند، پیش از این که سازماندهی، طرحریزی نقشه، یا ارتباط با استراتژی سازمان صورت گیرد، مایلند به سرعت فعالیت را آغاز کنند و وارد عمل شوند. پیش از وارد عمل شدن، لازم است افراد سازماندهی شوند، منابع گردآوری شوند، و بنابراین نقشهای که سایرین بتوانند برای انجام آن متعهد شوند تا به طور جمعی عملکرد اجرایی را بهبود دهند، طرحریزی شود، و بنابراین معلوم شود که چه کسی قرار است چه کاری را انجام دهد. ما فهمیدهایم که وقتی شخصی، مسئول یک جمع باشد، فقط همان شخص، احساس مسئولیت میکند. شفافسازی مسیر برای دیگران، و حس ارتباط با استراتژی سازمان به افراد کمک میکند درک کنند که چگونه کاری را که به عهده آنها گذاشته شده است با رسالت نهایی سازمان، در یک مسیر قرار میگیرد.
اگر شما فوراً وارد عمل شوید و پروژه را بدون برنامهریزی قبلی آغاز کنید، ممکن است یک شخص به تنهایی بتواند بینظمی را کاهش دهد و بر روی به انجام رساندن کار تمرکز کند، اما کمکهای فردی به ندرت در سطوح بالاتر مدیریتی قادر به حل مسائل است.
اهداف بلندمدت و ضربالاجلها را تعیین و تنظیم کنید.
تعیین و تنظیم اهداف بلندمدت برای رسیدن به اهداف مورد نظر، به گروه کمک میکند، و تعهد و رضایتمندی بیشتری در اعضا ایجاد میکند. به منظور فشار آوردن بر اعضای گروه برای اتمام ضربالاجل، آنها را در مسیر دستیابی به هدف نهایی قرار دهید و با آن سازگار کنید. از آنجا که ما ضربالاجل را دوست نداریم، هنگامی که شخصی به ما ضربالاجل میدهد، رفتارمان تغییر میکند. با تعیین ضربالاجل برای دستیابی به اهداف و مقاصد مورد نظر، یک مسیر طولانی برای به انجام رساندن آن طی میشود! اگر شما در تنظیم اهداف بلندمدت برای تیمتان اصرار داشته باشید، شروع به پرسیدن سؤالاتی از این قبیل از اعضای تیم میکنید، "چقدر بیشتر باید در طی روز زمان صرف شود تا این ضرب الاجل دو هفته زودتر به انجام برسد؟ "ما فهمیدیم که با به چالش کشیدن تیم و حمایت از آن برای به انجام رساندن یک هدف سخت، اعضای تیم احساس تعهد و رضایتمندی بیشتری با شغلشان میکنند.
ما همچنین فهمیدهایم که بیش از حد تحت فشار قرار دادن کارمندان میتواند منجر به از بین رفتن اعتماد آنها گردد، که در بلندمدت منجر به آسیب عملکرد اجرایی خواهد شد. هنگامی که یک رهبر غیر قابل اعتماد، از کارمندان خود درخواست میکند بیشتر تلاش کنند، افراد انگیزههای خود را از دست میدهند. علاوه بر این، با دخالت دادن اعضای تیم در فرایند تنظیم ضربالاجلها برای رسیدن به اهداف، احساس تعهد و استقلال در اعضای تیم افزایش مییابد.
بیشتر اظهارنظر کنید، به ویژه اظهارنظرهای مثبت.
عملکرد اجرایی میتواند از طریق انگیزههای درونی نیز بهبود یابد. بسیاری از رهبرانی که عملکرد اجرایی خوبی دارند، در اظهار نظر کردن و نقد کردن مهارت دارند. رهبرانی که بیشتر و بهتر ارزیابی میکنند، به جای این که به راحتی با یک فرمان سختگیرانه در قالب یک جمله یا پیام کوتاه به گفتگو پایان دهند، زمانی را برای گوش کردن به نظرات و انتقادات کارمندان و درک دیدگاههای آنها، صرف میکنند.
حل و فصل درگیریها و کشمکشها و ایجاد وحدت بین اعضای گروه
آیا شما تاکنون عضوی از یک گروه بودهاید، آن قدر که عاشق سر کار آمدن باشید؟ اگر چنین است، احتمالاً گروهی که شما عضو آن بوده اید، همه یا بیشتر آنچه در بالا گفته شد را انجام میدادند- به این صورت که وظایف هر فرد شفاف و روشن هستند و فرایندها در افراد انگیزه ایجاد میکنند، ضربالاجلها بلندپروازانه، اما عادلانه هستند، و نظرخواهی و اظهار نظر فراوان است- اما آنها همچنین چیزی بیشتر از آنچه در بالا گفته شد انجام میدهند. در این تیمها، نه تنها کارفرما در اعضای تیم ایجاد انگیزه میکند، بلکه اعضای تیم نیز با انتظاراتی که از یکدیگر دارند، در یکدیگر انگیزه ایجاد میکنند. این نوع فرهنگ تیمی، یک عنصر مهم به منظور دستیابی به عملکرد اجرایی خوب است. با وجود این که بر اساس آزمایشات ما، عوامل بسیاری وجود دارند که منجر به ایجاد تیمهای بسیار کارآمد میشوند، شاید بزرگترین مسئلهای که رهبران باید بر روی آن تمرکز کنند، حل مسئله تضاد باشد. این بدین دلیل است که بسیاری از مسائل و مشکلات در یک تیم از تفاوتها و تضاد بین اعضای تیم نشأت میگیرد؛ در تیمهای کارآمد، اعضای تیم به یکدیگر اعتماد میکنند و تضاد به جای این که ویرانگر باشد، سازنده است.
به نظر ما، هر چهار مورد مذکور، برای دستیابی به عملکرد اجرایی مؤثر حائز اهمیت هستند. شما ممکن است بر روی یک یا دو مورد از موارد ذکرشده تمرکز کنید و فقط متوجه شوید که یک چیزی کم است. اما تحقیقات ما نشان میدهد که استراتژی که بیش از همه، اجرا را بهبود میدهد، تعادل این چهار عامل است.
در نهایت، اگر همه این موارد را مورد توجه قرار دادهاید و هنوز هم احساس میکنید "مشکل اجرایی" دارید، به این مطلب توجه کنید: در تحقیق مذکور، ما همچنین کشف کردیم که تقریباً یک رابطه متناظر بین رهبران سریعالعمل، و رهبرانی که به عنوان مجریانی بزرگ دیده میشوند، وجود دارد. کار قبلی که ما انجام دادیم نشان داد که برخی از مسائل مطرحشده در بالا- برای مثال، تعیین و تنظیم اهداف بلندمدت، داشتن فرایندهای صریح و روشن، و مسئله اعتمادسازی- به شما کمک خواهند کرد که سریعتر رو به جلو حرکت کنید. اما ممکن است شما نیاز داشته باشید به همکاران و کارفرمایانتان به وسیله، برای مثال، شفافتر بودن درباره این که شما بر روی چه تعداد پروژه کار میکنید و جایگاه هر کدام از این پروژهها کجاست، مدارکی فراتر از آنچه تاکنون مطرح شد ارائه دهید.
منبع: HBR.org
هنوز نظری وارد نشده است!
نظر خود را ارسال نمایید
پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.